عاشقونه های بارونی

شهید علم الهدی:

تنهایی موهبتی است الهی، در تنهایی از تنهایی به در می آییم و در تنهایی به خدا می رسیم...




| *| نوشته شده در چهارشنبه 90/4/29 و ساعت 2:28 عصر توسط غریبه ای در شهر | نظرات ( )

به یادت مینویسم ای آرام جان دل خسته ی من...

تنهایی را دوست دارم، چون در تنهایی هایم بوی تو در فضای اتاق کوچکم می پیچد و اتاقم به بهشتی تبدیل می شود که  انگار همه چیز امن و امان است می دانم وجود داری

معبودم!   و ...هرگز به وجودت

شک نمی کنم...

هوا هوای خواستن توست من صبح تابه شب منتظر تو ام خوب من!!!

می دانی...

گاهی دوست دارم هیچ کس در دنیا نباشد.فقط من باشم و عشقم و تو...

حرکت های مداوم خورشید، گردش زمین ،همه و همه گذر روزهای زیبایی راست که من از او دورم!

روز هایی که می شد فقط من بودم و او و تو میزبان ما بودی ...

خدایا خودت فاصله ها را کمتر و کمتر کن...




| *| نوشته شده در چهارشنبه 90/4/29 و ساعت 2:24 عصر توسط غریبه ای در شهر | نظرات ( )

به نام خدایی که عشق را به عنوان امتحان وصل را به عنوان موهبت و فراق را به عنوان مصلحتش بر سر راه ما قرار داد...

نمی دونم توی این چند روز از بس تنهایی کشیدم به سرم زد این کارو بکنم که البته پیشنهاد یکی از دوستام هم خیلی کمکم کرد...

پس با یاری خدا و با همراهی شما دوستای گلم شروع می کنم. 




| *| نوشته شده در چهارشنبه 90/4/29 و ساعت 3:9 صبح توسط غریبه ای در شهر | نظرات ( )